![]() |
![]() |
|
ساقی رضوان ( دوشنبه 87/5/28 :: ساعت 3:38 عصر)
سلام...این سلام با سلامای دیگه فرق داره! شکر خدا به قول ورودی 84 شدم ورودی 87!! اونایی که رفتن میدونن چی میخوام بگم....از ته دل دعا میکن اونایی که نرفتن برن و بفهمن... یه چیزایی که شاید نجوا قاطیش باشه نوشتم..اصلا ادبی نیست....ولی میخوام توی نجواهام..توی دفتر دل تنگی هام ثبت بشه....
کلیک کنید =>>> امیدوارم رفع دل تنگیم بشه... |
![]() |
![]() |
|
ساقی رضوان ( چهارشنبه 87/5/23 :: ساعت 12:17 عصر)
امیدا ! گلدان آرزوهای مرا به خشکی منشان و نردبان امید را از زیر پای دلم مکشان و تا پایان این راه بی پایان ، مرا به خود مگذار و دستم بگیر... ای تمامت وجود تو گوش شنیدن و ای تمامت آغوش تو گرمای اجابت کردن!
پ.ن: سلام...جاتون سبز خوش گذشت اساسی! کلی دست نوشته دارم برا نوشتن ولی اتفاقایی، اساسی دست و دل ما رو خشکونده!!! انشاءالله سر فرصت میام و حسابی تلافی در میارم... برای این دل طوفانیم که رو به ویرانیه اساسی دعا کنید...خدایا شکرت به خاطر تموم مهربونیات.... این عکس هم مخاطب خاص داره!!! امیدوارم که خوشش اومده باشه...
|
![]() |
![]() |
|
ساقی رضوان ( یکشنبه 87/4/30 :: ساعت 11:18 صبح)
ای مجرم مُحرم شده در کنج حرم***مُحرم که شدی بکوش مَحرم گردی
تو که مرا خوانده ای ، تو که زاری مرا نقبی به خانه اجاتت زده ای... تو که مرا به درون پذیرفته ای ، به خودت سوگند که تشنه محبتم... مرا در کنار خویش بنشان و از رحمت خویش جرعه ای به من بنوشان... تو که مرا به خانه راه داده ای ، به صندوق خانه ببر و از حقایق ناگفته و دُرهای ناسفته گوهری به من بنمایان... فریاد و دعوتم را جز تو پاسخ گویی نیست ، راهم ده... پ.ن: بانو گوارای وجودت وصال با حسینت بعد از یک سال و نیم فراق...! پ.ن: با کسب اجازه از ولی نعمتمون ضامن آهو راهی سرزمین وحی هستم... ان اشاءالله نایب الزیاره دوستان خواهم بود... اگه بدی ای چیزی از این مذنب مستغفر دیدید حلال بفرمایید.... التماس دعا...یا علی...
|
![]() |
![]() |
|
ساقی رضوان ( سه شنبه 87/4/11 :: ساعت 2:27 عصر)
ای نهایت آرزویم... ای زیباترین مطلوبم.. ای تنها پاسخ گویم... و ای محبوب دلم... ماهی دلم را با جریان زلال توبه پذیرت زنده گردان... استجابت کن دعای مرا و مسوزان ریشه نهال آرزوی مرا و بپذیر رجعت مرا... ای پوشاننده ترین راز پوشان... |
![]() |
![]() |
|
ساقی رضوان ( پنج شنبه 87/3/30 :: ساعت 7:0 صبح)
دلم بهانه دریا گرفته است ، طوفانیست به یمن مقدم باران غم ، چراغانیست
میرم گلزار... پیش شهید گمنامم ببینم برام کادوی تولد چی گرفته...!
|
![]() |
![]() |
|
ساقی رضوان ( دوشنبه 87/2/30 :: ساعت 9:0 عصر)
این اشک اینقدر مدام نباریده است... چه کند علی با این همه تنهایی! فاطمه جان! چطور بگویم؟! فراق تو سخت است... سخت ترین است...تاب آوردنی نیست...تحمل کردنی نیست... ای اشک! همیشه ببار! که بتولِ رسول چون کشتی شکسته ، پهلو گرفته است... ای جلوه خدا! زیستن بی تو چه سخت است... خدا اگر نبود ، چه میکردیم با این مصیبت عظمی؟!
|
![]() |
![]() |
|
ساقی رضوان ( شنبه 87/2/21 :: ساعت 5:0 عصر)
بیش از هر کس ، حسین برای آمدنت خوشحال شد . دوید به سوی پدر و با خوشحالی فریاد کشید : " پدر جان ! پدر جان ! خدا یک خواهر به من داده است ! " . . . . و تو تازه زبان باز کرده بودی و پدر به تو اعداد را می آموخت . پدر گفت : "بگو یک!" کودکانه و شیرین گفتی : " یک!" پدر گفت : "بگو دو" پدر تکرار کرد : "بگو دو دخترم" نگفتی! و در پی سومین بار ، چشم های معصومت را به پدر دوختی و گفتی : "بابا ! زبانی که به یک گشوده شد ، چگونه میتواند با دو دمسازی کند؟!"
بانو مددم کن... سخت نیازمند جرعه ای از صبرت هستم... |
![]() |
![]() |
|
ساقی رضوان ( چهارشنبه 87/2/4 :: ساعت 10:29 صبح)
الهی قلبی محجوب... و عقلی مغلوب... و هوائی غالب... و طاعتی قلیل... و معصیتی کثیر... و لسانی مقر بالذنوب، فکیف حیلتی یا ستار العیوب... و یا علام الغیوب... و یا کاشف الکروب اغفر ذنوبی کلها بحرمة محمد و آل محمد یا غفار... یا غفار... یا غفار برحمتک یا ارحم الراحمین... |
![]() |
![]() |
|
ساقی رضوان ( جمعه 87/1/16 :: ساعت 7:0 صبح)
مهدی جان تو چنان زیبایی که تنها سزاوار قلبهایی هستی که از مهر بی پایان آکنده اند چنان مقدسی که پیش از ورود عشقت به حریم هر قلبی تنها خودت ، تنها جناب مقدس خودت می تواند آن را تطهیر کند ای گل ناز فاطمه! ای راز نورانی خاطره! نامت را می ستایم چنان که از شعله های فروزان عشق می سزد چنان که از تلالو تکان دهنده مهر سزاست فدای نام و نگاهت ای یوسف زهرا...
پ.ن : سلام سال نو بر همگی پساپس! مبارک... ان شاءالله سالی پر از نجواهای سبز و شبانه! داشته باشید...
|
![]() |
![]() |
|
ساقی رضوان ( سه شنبه 86/12/21 :: ساعت 3:47 عصر)
شکوه نکن زینب ، با خدا شکوه نکن! از خدا گلایه نکن. فقط سرت را بر روی شانه های آرام بخش خدا بگذار و های های گریه کن. خودت را فقط به خدا بسپار و از او کمک بخواه. خودت را در آغوش گرم خدا گم کن و از خدا سیراب شو ، اشباع شو ، سرریز شو... آن چنان که بتوانی دست زیر پیکر پاره پاره حسین بگیری و او را از زمین بلند کنی و به خدا بگویی : خدا! این قربانی را از آل محمد قبول کن!
محل دفن سر ساقی لب تشنگان ، علی اکبر ، حبیب ابن مظاهر و ... قبر سکینه دختر امام حسین (ع) و ام کلثوم دختر امام علی(ع) سقف مسجد اموی ، دقت کنید بعد از اسم پیامبر اسم ابوبکر و .... نوشته شده!!! مدفن سر حضرت یحیی در مسجد اموی قبر حضرت هابیل (میگن 7 متره!!!) مزار سکینه بنت امام علی(ع) که کمتر از 15 ساله که قبرش پیدا شده!! بلندی های جولان ، اون وره سیم خاردارا دست اسرائیلیای جلاده!!! قبر محسن شش ماهه سقط شده پسر امام حسین (ع) در حلب میگن تکه هایی از بدن زکریای نبی اینجاس!(مسجد اموی شهر حلب)
پ.ن : سلام... نائب الزیاره همگی بودم...ان شاءالله قسمت همگیتون بشه... چون فرصت نداشتم بیشتر از این نشد که بشه...کلی عکس دارم ولی فرصت ندارم! پیشاپیش سال نو هم مبارک... التماس دعا مخصوصا زائرای کربلای ایران...یا علی...
|